از لحاظ روان شناسی و جامعه شناسی
چه ارتباطی بین سطح درآمد خانواده های تهرانی و نوع فرهنگ زندگی آنها به ویژه تاثیر پذیری از فرهنگ غربی وجود دارد ؟
سوال بسیار جالبی مطرح کردید که پیوند عمیقی بین روانشناسی، جامعهشناسی و اقتصاد دارد. رابطه بین سطح درآمد خانوادههای تهرانی و میزان تاثیرپذیری از فرهنگ غربی یک رابطهی خطی ساده نیست، بلکه پدیدهای چندبعدی و پیچیده است.
در تحلیل این مسئله، میتوان آن را از چند منظر بررسی کرد:
۱. از منظر جامعهشناسی (جامعهشناسی فرهنگ و سبک زندگی)
الف) نظریه سرمایههای بوردیو:
پیر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی، معتقد است که سبک زندگی محصول ترکیب سه سرمایه است: اقتصادی (ثروت)، فرهنگی (سواد، تحصیلات، ذائقه) و اجتماعی (شبکه روابط).
- خانوادههای با درآمد بالا: این خانوادهها سرمایه اقتصادی بیشتری دارند که به آنها امکان دسترسی بیدرنگ به کالاها، نمادها و تجربیات “جهانی” را میدهد. سفر به خارج، تحصیل در دانشگاههای بینالمللی، خرید برندهای لوکس غربی، مصرف محصولات فرهنگی مانند فیلم، موسیقی و شبکههای اجتماعی خارجی، همه part of “سرمایه فرهنگی” آنها میشود. این امر نه تنها یک انتخاب، بلکه نشانهی تمایز (Distinction) است؛ یعنی راهی برای متمایز کردن خود از سایر طبقات اجتماعی. برای مثال، صحبت کردن به زبان انگلیسی با لهجهی خوب یا شناخت آخرین ترندهای هنری و موسیقی، نماد “مدرن بودن” و موقعیت اجتماعی بالاست.
- خانوادههای با درآمد متوسط: این گروه اغلب در یک موقعیت پارادوکسیکال قرار دارند. از یک سو تمایل به تقلید از سبک زندگی طبقات بالاتر (الگوبرداری از بالا) دارند و از سوی دیگر با محدودیت منابع مواجهند. بنابراین، تاثیرپذیری آنها از فرهنگ غربی ممکن است گزینشی (Selective) و بیشتر معطوف به کالاهای قابل دسترس (پوشاک، لوازم الکترونیکی، محتوای سرگرمی) باشد. آنها ممکن است “مصرفکنندگان فعال” فرهنگ غربی باشند و بخشهایی از آن را که با هویت ملی/مذهبی آنها در تضاد است، رد کنند.
- خانوادههای با درآمد پایین: دسترسی مستقیم این گروه به منابع فرهنگی غربی محدودتر است. تاثیرپذیری آنها بیشتر از طریق فیلتر فرهنگ عمومی جامعه (مثلاً از طریق رسانههای ملی، فیلمهای دوبله شده، یا تقلید از طبقات بالاتر) صورت میگیرد. ممکن است مصرف کالاهای “غربی” برای آنها جنبهی آرمانی (Aspirational) داشته باشد، اما اولویت اصلی معیشت و تامین نیازهای اساسی است.
ب) جهانیشدن و شهرنشینی:
تهران به عنوان کلانشهری جهانی، کانون تبادلات فرهنگی است. این تاثیر در همه طبقات وجود دارد، اما شکل و سرعت آن متفاوت است:
- طبقات بالا: “جهانیشده” هستند. آنها در شبکههای جهانی فعالیت میکنند و سبک زندگیشان شباهت زیادی به نخبگان سایر کلانشهرهای جهان دارد.
- طبقات متوسط و پایین: بیشتر تحت تاثیر “جهانیشدن از پایین” قرار میگیرند که از طریق ماهواره، اینترنت و شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد. این تاثیر میتواند باعث ایجاد شکاف نسلی شود، جایی که جوانان با الهام از این فضاها، ارزشها و هنجارهای متفاوتی از والدین خود پیدا میکنند.
۲. از منظر روانشناسی اجتماعی
الف) هویت و تعلق اجتماعی:
- برای قشر مرفه، پذیرش عناصر فرهنگ غربی میتواند بخشی از ساخت هویت “مدرن” و “بینالمللی” آنها باشد. این کار به آنها احساس تعلق به یک “جامعه جهانی” را میدهد.
- برای طبقات متوسط، این تاثیرپذیری ممکن است با تعارض هویت همراه باشد. از یک سو جذابیت فرهنگ غربی و از سوی دیگر فشار برای حفظ هویت ملی و مذهبی. این تعارض میتواند منجر به اضطراب یا نوعی سازگاری ситуаیتی (مثلاً رفتار متفاوت در فضای عمومی و خصوصی) شود.
- در برخی موارد، ممکن است شاهد پسزدن فرهنگ غربی به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای حفظ هویت جمعی در بین گروههای کمدرآمدتر باشیم.
ب) نظریه مازلو: سلسله مراتب نیازها:
- خانوادههای کمدرآمد، درگیر تامین نیازهای پایهای (فیزیولوژیک و امنیت) هستند. دغدغهی اصلی آنها معیشت است و تاثیرپذیری فرهنگی برای آنها در اولویت دوم قرار دارد.
- خانوادههای با درآمد بالا، نیازهای سطح بالاتر مانند احترام به خود و تحقق خویشتن را دنبال میکنند. سبک زندگی و مصرف فرهنگی، ابزاری برای ارضای این نیازهاست. نمایش موفقیت و دستیابی به “تجربیات منحصربهفرد” (مثلاً سفر به یک نقطه خاص در اروپا) راهی برای “تحقق خویشتن” است.
نکته کلیدی: این یک الگوی قطعی نیست. استثناهای زیادی وجود دارد. خانوادههای سنتی با درآمد بالا که سبک زندگی ایرانی-اسلامی را حفظ میکنند، یا خانوادههای با درآمد متوسط که کاملاً غربستیز هستند، نمونههایی از این استثناها هستند. عامل سرمایه فرهنگی (میزان تحصیلات و آگاهی) به تنهایی و مستقل از درآمد، میتواند تاثیر بسیار قدرتمندی بر نوع نگرش و سبک زندگی داشته باشد.
در نهایت، میتوان گفت که در تهران، سطح درآمد، امکان دسترسی (Access) به فرهنگ غربی را تعیین میکند، اما چگونگی استفاده و تفسیر (Interpretation) از آن، توسط عوامل دیگری مانند سرمایه فرهنگی، هویت فردی، ارزشهای خانوادگی و گرایشهای سیاسی-مذهبی شکل میگیرد.
البته این سوال، بهطور مستقیم به ارتباط میان ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه تهران اشاره دارد. در اینجا، تحلیل رابطه میان سطح درآمد خانوادهها و نوع فرهنگ زندگی، بهویژه تأثیر پذیری از فرهنگ غربی، از منظر روانشناسی و جامعهشناسی، به چند بعد مهم تقسیم میشود.
1. نقش درآمد و مصرفگرایی در پذیرش فرهنگ غربی:
- در جوامعی که سطح درآمد بالاتر است، افراد معمولاً توانایی بیشتری برای دسترسی به کالاها و خدمات فرهنگی خارجی دارند. این کالاها میتوانند شامل فیلمها، موسیقی، پوشاک، فناوری و سبکهای زندگی خاص باشند که در فرهنگ غربی شایع هستند.
- طبق نظریههای جامعهشناختی مانند نظریه مصرفگرایی، افراد با سطح درآمد بالاتر ممکن است تمایل بیشتری به پذیرش رفتارهای فرهنگی غربی داشته باشند، چرا که این سبکها اغلب با رفاه و مدرنیته در ارتباطاند. در تهران، این امر بهویژه در طبقات بالای جامعه و اقشار متوسط دیده میشود که با استفاده از رسانههای جهانی و سفرهای خارجی بیشتر در معرض فرهنگ غربی قرار دارند.
2. سطح درآمد و تغییرات در سبک زندگی:
- درآمد بیشتر معمولاً به معنی امکانات بیشتر برای زندگی مدرن است. خانوادههای تهرانی با درآمد بالاتر ممکن است از سبک زندگیهای خاصی پیروی کنند که با فرهنگ غربی همراستاست؛ مانند استفاده از برندهای معتبر خارجی، رفتن به کافهها و رستورانهای مدرن، و ترجیح دادن به سفرهای خارج از کشور.
- نظریه تغییرات اجتماعی (Social Change Theory) بیان میکند که هرچه طبقات اجتماعی و اقتصادی بالاتر میروند، احتمال پذیرفتن ارزشها و سبک زندگیهای مدرن و غربی بیشتر میشود. این میتواند به شکافهای اجتماعی میان طبقات مختلف تهران منجر شود، بهویژه بین طبقات پایینتر که ممکن است بیشتر به فرهنگ و سنتهای ایرانی وفادار بمانند.
3. فرهنگ غربی و مصرف رسانهها:
- تاثیر رسانههای غربی (مانند فیلمها، شبکههای اجتماعی و تبلیغات جهانی) بر خانوادهها، به ویژه در تهران، قابل توجه است. با افزایش درآمد، دسترسی به اینترنت و رسانههای آنلاین بیشتر میشود، که این خود باعث گسترش فرهنگ غربی میشود.
- بسیاری از خانوادههای با درآمد بالا و متوسط، از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی بهویژه در اینستاگرام و تلویزیونهای ماهوارهای، بیشتر به فرهنگ و سبک زندگی غربی علاقهمند میشوند. این تأثیرات بهویژه در جوانان مشهود است که در برخورد با دو فرهنگ، به فرهنگ غربی تمایل بیشتری نشان میدهند.
4. رابطه بین طبقات اجتماعی و هویت فرهنگی:
- از منظر روانشناسی اجتماعی، نوع هویت فرهنگی افراد بهطور مستقیم تحت تأثیر طبقه اجتماعی و اقتصادی آنها قرار دارد. خانوادههایی که درآمد بیشتری دارند، بهطور معمول هویت فرهنگی خود را با ترکیب سنتهای ایرانی و فرهنگ جهانی (بهویژه غربی) میسازند.
- در مقابل، خانوادههایی که درآمد پایینتری دارند، ممکن است بیشتر به دنبال حفظ سنتها و هویتهای فرهنگی ایرانی باشند تا از نظر روانی احساس امنیت و تعلق بیشتری داشته باشند.
5. پذیرش یا مقاومت در برابر فرهنگ غربی:
- در روانشناسی، نظریه دلبستگی فرهنگی (Cultural Attachment Theory) میگوید که افراد نسبت به فرهنگ خود نوعی دلبستگی دارند که این دلبستگی میتواند در مواجهه با فرهنگهای دیگر با مقاومت یا پذیرش مواجه شود. در خانوادههای با درآمد بالا که با محیطهای بینالمللی و فرهنگهای خارجی بیشتر در تماس هستند، ممکن است دلبستگی به فرهنگ غربی بیشتر باشد. در حالی که در خانوادههای کمدرآمد، ممکن است مقاومت بیشتری در برابر فرهنگ غربی مشاهده شود، چون این فرهنگ ممکن است تهدیدی برای هویت و امنیت روانی آنها به شمار آید.
نتیجهگیری:
- بهطور کلی، سطح درآمد خانوادهها در تهران رابطهی مستقیمی با نوع فرهنگ زندگی آنها و میزان تأثیرپذیری از فرهنگ غربی دارد. این ارتباط بیشتر در خانوادههای با درآمد بالا و متوسط مشاهده میشود، که بهدلیل دسترسی به منابع مالی بیشتر، تمایل به پذیرش و تقلید از سبک زندگی غربی دارند. در حالی که خانوادههای کمدرآمد ممکن است بیشتر به فرهنگهای سنتی و محلی تمایل نشان دهند.
- البته این روند تنها به درآمد وابسته نیست و عوامل دیگری همچون تحصیلات، سن، دسترسی به فناوری و رسانهها، و موقعیت اجتماعی نیز در این موضوع تأثیرگذارند.
تعداد نظرات کاربران :
در انتظار تایید : 0تایید شده : 0
هرزنامه : 0
پاک شده : 0
کل نظرات : 0