قصیده ای به گذشته دبی: اینها بزرگترین داستان نویسان شهر هستند

آنها شاهد بی صدا در ساخت تاریخی یک شهر متروپولیتن با همه آنچه که آوانگارد است

شهر طلا یک مأمور برای دبی است که هر تام ، دیک و هری در جهان می دانستند. Do-Buy در دبی یکی دیگر از خطوطی است که هواپیمایی امارات و سایر بازرگانان که یک بار در کیسه های خرید خود قرار گرفته اند. طلا از آن زمان به عنوان آهنربایی برای بازدید کنندگان به دبی ، امارات خود را در مسیر تنوع از نفت و تجارت به یک اقتصاد دانش بنیان از دست داده است. اکنون این یک مرکز منطقه ای و بین المللی برای هر چیزی است که تولید ناخالص داخلی خود را بدست می آورد – از استعدادهای استعدادی ، آموزش ، فضا ، خدمات ، حمل و نقل هوایی و گردشگری بهداشتی.

YouTubers به نویسندگان محتوا ، سرمایه گذاران مدیران معلمان و پزشکان مهندسان ، دبی جایی است که رویاها ساخته می شوند. دستیار دفتر دیروز مدیرعامل و رئیس امروز است. سوپر مارکت دیروز Tallyman امروز مرکز خرید مرکز خرید است. خیاط کوچک فروشگاه دیروز مغول مد امروز است. و صدها نفر دیگر وجود دارند که خود را در یک پیله از میانه رو و عدم تعادل قرار داده اند ، و زحمت نمی کشند تا با جریان شنا کنند. آنها همچنان شاهد بی صدا در ساخت تاریخی یک شهر کلانشهر با همه آنچه آوانگارد است.

هنگامی که طغیان ایده های جدید افتتاح شد ، این مشاغل دیوارهای ماسه ای را در اطراف ولسوالی های خود ایجاد کردند و موفق به زنده ماندن شدند. آنها نیروانا را در محافظه کاری یافتند. بور دبی ، کاراما و القوزای چند مکان از این دست هستند که می توانید در چنین مشاغل خانوادگی سوراخ در دیوار قرار بگیرید که چند نسل را در اینجا و به خانه خود آموزش داده و آموزش می دهند. به نظر می رسد آنها تا زمانی که بتوانند بدون سختی های زیادی زندگی کنند ، راضی هستند.

آنها بزرگترین داستان نویسان شهر هستند. و هنگامی که آنها واقعاً با یک ساکن قدیمی مانند شما ملاقات می کنند ، این بهمن خاطرات است. هفته گذشته که هفته گذشته اتفاق افتاد ، وقتی واوا صبح زود از آژمن تماس گرفت و از من خواست که یک نسخه رنگی از CV خود و یک پرونده روشن را به یک کلینیک بیاورم که در آن روز مصاحبه شغلی انجام داده است. تصویر فوری که به ذهنم خطور می کرد ، لوازم التحریر ال جمال در گوشه ای از مجتمع خرید کاراما قرار داشت که دختر من به عنوان یک کودک نو پا برای شگفتی از چیزهای درخشان رنگی مانند پاک کننده ها ، برگه های نمودار ، نشانگرها و قلم های طرح استفاده می کرد. آن دختر کوچک ، که اکنون در دهه 30 است ، می خواهد نسخه ای از CV خود را به عنوان پزشک از همان فروشگاه کوچک تهیه کند.

من گفتم: “ما مدتها پیش در اینجا زندگی کردیم و مغازه شما بخشی از زمین بازی او بود.” من فکر می کنم این روشی است که وقتی زندگی کامل می شود ، واکنش نشان می دهد.

مرد پشت پیشخوان نقدی گفت: “من محمد علی هستم.” “پدر من روز را به عقب برگرداند. من به یاد نمی آورم زیرا من در آن زمان نیز بچه بودم.”

پدر علی عبدال کادر ، بومی کانور در هند ، و دو برادرش فروشگاه لوازم التحریر را در سال 1980 ، سالی که علی به دنیا آمد ، آغاز کردند. خواهران و برادران Kader در حالی که مشاغل را اداره می کردند ، از جمله کافه تریا و یک فروشگاه آماده ، به خوبی شاغل بودند. یک پارتیشن خانوادگی 10 سال پیش تجارت لوازم التحریر را به علی 43 ساله و برادرش یاسین در حالی که والدین آنها بازنشسته شده اند به هند بازنشسته شده اند.

تنها با چند دقیقه وقت گذاشتن ، من و علی به روزهای خوب قدیمی سفر کردیم و به مشاغل انگشتان دست ما در کاراما که از آزمایش زمان جان سالم به در برد: رستوران Woodlands ، که در سال 1981 تأسیس شد ، حساب کردیم. رستوران New Sindh Punjab (1985) ، سوپر مارکت Thomsun (1982) ، Al Sayed Hussain Al Sayed Abdulla Trading که آخرین کیسه های مسافرتی (1977) را برای ما فروخت ، برای ذکر چند مورد – همه از همان مکان قدیمی عمل می کنند.

چشمانم در سراسر فروشگاه لوازم التحریر که در آن زمان خلاقیت زیادی را با بچه هایم گذرانده بودم ، می گذرد. کوچه ها تغییر چندانی نکرده اند اما کارتهای تبریک ، اصلی ترین کار تجارت ال جمال و کتابهای مدرسه ناپدید شده اند.

علی گفت: “خریداران کارت تبریک با ورود رسانه های اجتماعی و خدمات آنلاین ناپدید شده اند. هیچ تأمین کننده ای نیز وجود ندارد. در مورد کتاب ، مدارس مستقیماً آنها را به دانش آموزان می فروشند. علاوه بر این ، کارت ها و کتاب ها به مجوزهای تجاری جداگانه نیاز دارند.” افزود: “ما اکنون به شدت افراد لوازم التحریر هستیم.”

با حرکت به کوچه که در آن پرونده های شفاف نمایش داده می شود ، من نمی دانم که آیا ارتباط مجدد با گذشته یک سرگرمی سالم بوده است. مطمئن نیستم. این هیجان زده است ، غافلگیر می شود ، شما را به یک سفر به عقب می برد ، اما بیشتر شما را ناراحت می کند. شما با یک Newgen از صاحبان و کارگرانی که از عظمت قدیمی مشاغل خود و چگونگی تشکیل خاطرات مشتری های گذشته خود آگاه نیستند ، ملاقات می کنید. شما خود را به عنوان هیچ کس در محیطی که شما را شکل داده است پیدا می کنید.

در حالی که به اتومبیل خود برگشتم ، فهمیدم که چرا پسرم غالباً از مونیخ سوار می شود و در پشت پرده های کاراما گم می شود ، اکنون منهای مفاصل مورد علاقه خود Shawarma و Chaat است. او از ناپدید شدن بسته بندی های قدیمی و چگونگی چیلی های ترشی که نیش تند خود را از دست داده اند ، ابراز تاسف می کند. او می گوید مراکز خرید ، برج ها و اتومبیل ها ، ویگنت های شهری پروس است ، اما دبی قدیمی شما را جوان می کند.

در حین Covid ، من یک کافه تریای سوراخ کبوتر را در گوشه ای ناخوشایند در سراسر ساختمان پایونیر در کاراما مشاهده کردم. من نیمه شب به آنجا رفتم و به یک زن و شوهر از پسران عرب پیوستم تا چای کاراک بخورم. امروز با مشتریان 24/7 همراه است و ثابت می کند که دبی مکانی برای کسانی است که جرات خواب دیدن دارند.

در مورد من ، بگذارید خواب ببینم فرزندانم یک روز سایه من را در پیچ و خم مسیرهای کاراما تعقیب می کنند. آنها وقت خود را برای متوقف کردن در کنار جنگلهای جنگلی پیدا می کنند تا نیش کباب تنگی تنگی داشته باشند. یا توسط لوازم التحریر ال جمال و خرید یک پاک کن نارنجی برای از بین بردن این خاطرات قدیمی و شروع به کار دوباره.


اگر این مطلب را پسندیدید لطفا بر روی دکمه لایک کلیک کنید :

::: تعداد بازدید : [3]